معنی فارسی dinnerly

B1

شام‌مانند، به حالتی اشاره دارد که متناسب با زمان شام است.

Relating to or characteristic of dinner.

example
معنی(example):

آداب غذایی او همه مهمانان را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

Her dinnerly manners impressed all the guests.

معنی(example):

جو شام‌مانند برای این مناسبت عالی بود.

مثال:

The dinnerly atmosphere was perfect for the occasion.

معنی فارسی کلمه dinnerly

: معنی dinnerly به فارسی

شام‌مانند، به حالتی اشاره دارد که متناسب با زمان شام است.