معنی فارسی dip-in

B1

داخل شدن به یک عمل یا فعالیت به طور موقت یا سریع.

To engage in an activity for a short period of time or for a specific purpose.

example
معنی(example):

من دوست دارم در روزهای گرم برای خنک شدن به استخر بروم.

مثال:

I like to dip in the pool to cool off on a hot day.

معنی(example):

او تصمیم گرفت برای یک بروزرسانی سریع به جلسه برود و سپس خارج شود.

مثال:

She decided to dip in and out of the meeting for a quick update.

معنی فارسی کلمه dip-in

: معنی dip-in به فارسی

داخل شدن به یک عمل یا فعالیت به طور موقت یا سریع.