معنی فارسی diplasic

B1

دیپلاسیک، صفتی که به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن دو قسمت مختلف تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

Pertaining to a condition affecting two parts or aspects.

example
معنی(example):

پزشک این وضعیت را دیپلاسیک توصیف کرد، به این معنی که دو قسمت را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مثال:

The doctor described the condition as diplasic, meaning it affects two parts.

معنی(example):

در یک توسعه دیپلاسیک، هر دو طرف بدن ممکن است درگیر شوند.

مثال:

In a diplasic development, both sides of the body might be involved.

معنی فارسی کلمه diplasic

: معنی diplasic به فارسی

دیپلاسیک، صفتی که به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن دو قسمت مختلف تحت تأثیر قرار می‌گیرند.