معنی فارسی dirige
B2رهبری کردن، هدایت جریان یک فعالیت یا اجرا به عهده داشتن.
To lead or direct a performance or event.
- VERB
example
معنی(example):
او ارکستر را در کنسرت رهبری میکند.
مثال:
He will dirige the orchestra at the concert.
معنی(example):
آنها از او خواستند که رویداد را بهخوبی رهبری کند.
مثال:
They asked her to dirige the event smoothly.
معنی فارسی کلمه dirige
:
رهبری کردن، هدایت جریان یک فعالیت یا اجرا به عهده داشتن.