معنی فارسی dis-part-id-difficult

B1

جزء خصوصیاتی که چیزی را دشوار و مشکل‌ساز می‌کند، به ویژه زمانی که آن مفهوم یا فرآیند دارای اجزاء مختلفی باشد که باید به صورت جداگانه درک شوند.

Describes a situation or problem that is particularly complicated due to its separate components.

example
معنی(example):

این مشکل جدا کردن به سختی حل می‌شود.

مثال:

This problem is dis-part-id-difficult to solve.

معنی(example):

یادگیری این مفهوم می‌تواند برای بسیاری از دانش‌آموزان جدا کردن به سختی باشد.

مثال:

Learning this concept can be dis-part-id-difficult for many students.

معنی فارسی کلمه dis-part-id-difficult

: معنی dis-part-id-difficult به فارسی

جزء خصوصیاتی که چیزی را دشوار و مشکل‌ساز می‌کند، به ویژه زمانی که آن مفهوم یا فرآیند دارای اجزاء مختلفی باشد که باید به صورت جداگانه درک شوند.