معنی فارسی disabuses
B2رفع ابهام یا اشتباه، به وضوح نشان دادن حقیقت یا واقعیت به کسی.
To free someone from a misconception or error.
- verb
verb
معنی(verb):
To free (someone) of a misconception or misapprehension; to unveil a falsehood held by (somebody).
example
معنی(example):
معلم دانشآموزان خود را از افسانههای رایج در علم روشن میکند.
مثال:
The teacher disabuses her students of the common myths in science.
معنی(example):
مطالعه کتابها میتواند شما را از باورهای نادرست روشن کند.
مثال:
Reading books can disabuse you of false beliefs.
معنی فارسی کلمه disabuses
:
رفع ابهام یا اشتباه، به وضوح نشان دادن حقیقت یا واقعیت به کسی.