معنی فارسی disaccredit

B1

از اعتبار ساقط کردن یا اعتبار یک نهاد را متوقف کردن.

To withdraw or revoke official recognition or accreditation.

example
معنی(example):

سازمان تصمیم گرفت به دلیل تخلفات، اعتبار مدرسه را لغو کند.

مثال:

The organization decided to disaccredit the school due to violations.

معنی(example):

آنها پس از عدم رعایت استانداردها، موقتا اعتبار خود را از دست دادند.

مثال:

They were disaccredited after failing to meet the standards.

معنی فارسی کلمه disaccredit

: معنی disaccredit به فارسی

از اعتبار ساقط کردن یا اعتبار یک نهاد را متوقف کردن.