معنی فارسی disacknowledge
B1عدم شناختن، به معنای نادیده گرفتن یا رد کردن تأثیر یا وجود کسی یا چیزی.
To refuse to acknowledge or recognize something or someone.
- VERB
example
معنی(example):
عدم شناختن سهم یک نفر میتواند منجر به سوء تفاهمها شود.
مثال:
To disacknowledge someone's contribution can lead to misunderstandings.
معنی(example):
او تصمیم گرفت شایعاتی که در موردش بود را نادیده بگیرد.
مثال:
She decided to disacknowledge the rumors surrounding her.
معنی فارسی کلمه disacknowledge
:
عدم شناختن، به معنای نادیده گرفتن یا رد کردن تأثیر یا وجود کسی یا چیزی.