معنی فارسی disacknowledgement

B1

عدم شناخت، وضعیتی که در آن شخص یا گروهی از شناختن یا تصدیق کردن یک امر یا واقعیت خودداری می‌کند.

The act of refusing to acknowledge or accept something.

example
معنی(example):

نادیده گرفتن تلاش‌های تیم او ناامیدکننده بود.

مثال:

His disacknowledgement of the team's efforts was disappointing.

معنی(example):

نادیده گرفتن توافق‌های قبلی باعث ایجاد تنش شد.

مثال:

The disacknowledgement of previous agreements caused tension.

معنی فارسی کلمه disacknowledgement

: معنی disacknowledgement به فارسی

عدم شناخت، وضعیتی که در آن شخص یا گروهی از شناختن یا تصدیق کردن یک امر یا واقعیت خودداری می‌کند.