معنی فارسی disafforests
B1نابود کردن یا قطع درختان از یک ناحیه جنگلی.
To remove forest cover from an area.
- verb
verb
معنی(verb):
To deforest
معنی(verb):
To change the status of land from that of a forest to ordinary land
example
معنی(example):
پروژه توسعه جدید به نابودی مناطق وسیعی از جنگل‌ها می‌انجامد.
مثال:
The new development project disafforests large areas of woodland.
معنی(example):
گسترش شهری اغلب به تخریب مناظر روستایی منجر می‌شود.
مثال:
Urban expansion often disafforests rural landscapes.
معنی فارسی کلمه disafforests
:
نابود کردن یا قطع درختان از یک ناحیه جنگلی.
