معنی فارسی disanimate
B1غیرزنده کردن: به معنای از بین بردن روح یا انرژی و شادابی در فرد یا شیء است.
To deprive of life or energy; to render lifeless or inactive.
- VERB
example
معنی(example):
واقعیت خشن میتواند حتی امیدوارترین افراد را غیرزنده کند.
مثال:
The harsh reality can disanimate even the most hopeful individuals.
معنی(example):
او از منفینگری مستمر اطرافش احساس بیروحی میکرد.
مثال:
He felt disanimated by the constant negativity around him.
معنی فارسی کلمه disanimate
:
غیرزنده کردن: به معنای از بین بردن روح یا انرژی و شادابی در فرد یا شیء است.