معنی فارسی disappointingly
B2به طرز ناامیدکنندهای، اشاره به وضعیتی که انتظارات را برآورده نمیکند.
In a manner that causes disappointment.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a disappointing manner.
مثال:
I spent countless hours revising, but, disappointingly, I still failed the exam.
example
معنی(example):
فیلم به طرز ناامیدکنندهای بدون هیچ نتیجهگیری به پایان رسید.
مثال:
The film ended disappointingly without any resolution.
معنی(example):
او در مسابقه نهایی به طرز ناامیدکنندهای عمل کرد.
مثال:
He performed disappointingly in the final match.
معنی فارسی کلمه disappointingly
:
به طرز ناامیدکنندهای، اشاره به وضعیتی که انتظارات را برآورده نمیکند.