معنی فارسی disburthen
B1کاهش بار یا کم کردن فشار از روی خود، به ویژه در جنبههای مالی یا روحی.
To relieve oneself of burdens, especially financial or emotional.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند نگرانیهای مالی خود را کاهش دهند.
مثال:
They decided to disburthen their financial worries.
معنی(example):
مهم است که ذهن خود را از افکار غیرضروری کاهش دهید.
مثال:
It's important to disburthen your mind of unnecessary thoughts.
معنی فارسی کلمه disburthen
:
کاهش بار یا کم کردن فشار از روی خود، به ویژه در جنبههای مالی یا روحی.