معنی فارسی discernably
B2به صورت قابل تمایز یا شناسایی.
In a way that can be perceived or distinguished clearly.
- ADVERB
example
معنی(example):
رنگها به وضوح از یکدیگر متفاوت بودند.
مثال:
The colors were discernably different from one another.
معنی(example):
سبکها در این مجموعه به راحتی متفاوت بودند.
مثال:
The styles were discernably unique in the collection.
معنی فارسی کلمه discernably
:
به صورت قابل تمایز یا شناسایی.
