معنی فارسی discinct

B1

دیسکینتی، به تصوری مرتبط با پوشش یا اشیاء که خاص و ویژه هستند.

Distinct in form or appearance.

example
معنی(example):

او در رویداد رسمی، لباس دیسکینتی به تن کرده بود.

مثال:

He wore a discinct garment for the formal event.

معنی(example):

طبیعت دیسکینتی لباس باعث شد که جلوه‌ای متمایز داشته باشد.

مثال:

The discinct nature of the dress made it stand out.

معنی فارسی کلمه discinct

: معنی discinct به فارسی

دیسکینتی، به تصوری مرتبط با پوشش یا اشیاء که خاص و ویژه هستند.