معنی فارسی discind
B2جدا کردن، به معنی برکنار کردن یا ترک کردن یک گروه یا موقعیت است.
To sever or separate from something.
- VERB
example
معنی(example):
برای جدا شدن از گروه، او به آرامی عقبنشینی کرد.
مثال:
To discind from the group, he stepped away silently.
معنی(example):
او تصمیم گرفت عضویتش را پس از بروز مشکلات جدا کند.
مثال:
She decided to discind her membership after the issues arose.
معنی فارسی کلمه discind
:
جدا کردن، به معنی برکنار کردن یا ترک کردن یک گروه یا موقعیت است.