معنی فارسی disciplinant
B1فردی که تحت انضباط است یا در زمینه انضباط فعالیت میکند.
A person who is subject to discipline or adheres to specific rules.
- NOUN
example
معنی(example):
هر فرد انضباطی در برنامه باید به قوانین adhere کند.
مثال:
Each disciplinant in the program needs to adhere to the rules.
معنی(example):
به عنوان یک فرد انضباطی، او تعهد زیادی نشان داد.
مثال:
As a disciplinant, she showed great commitment.
معنی فارسی کلمه disciplinant
:
فردی که تحت انضباط است یا در زمینه انضباط فعالیت میکند.