معنی فارسی disciplinative
B1مرتبط با انضباط، به معنای داشتن ویژگیهای انضباطی.
Relating to the enforcement of rules or discipline.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد انضباطی میتواند به بهبود رفتار دانشآموزان کمک کند.
مثال:
The disciplinative approach can help improve student behavior.
معنی(example):
یک محیط انضباطی برای یادگیری حیاتی است.
مثال:
A disciplinative environment is crucial for learning.
معنی فارسی کلمه disciplinative
:
مرتبط با انضباط، به معنای داشتن ویژگیهای انضباطی.