معنی فارسی disclass
B1خارج کردن از طبقه، دست از طبقهبندی کشیدن و یا طبقهها را به هم زدن.
To remove from a classification or categorization.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند دانشآموزان را بر اساس عملکردشان از طبقهبندی خارج کنند.
مثال:
They decided to disclass the students based on performance.
معنی(example):
خارج کردن دادهها از طبقهبندی به معنی بررسی آن بدون دستهبندی است.
مثال:
To disclass the data means to treat it without categorization.
معنی فارسی کلمه disclass
:
خارج کردن از طبقه، دست از طبقهبندی کشیدن و یا طبقهها را به هم زدن.