معنی فارسی disconsent
B1عدم توافق، عدم رضایت یا پذیرش پیشنهادی یا درخواست.
The expression of refusal to agree to something.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها عدم توافق خود را با تغییرات پیشنهادی اعلام کردند.
مثال:
They expressed disconsent to the proposed changes.
معنی(example):
عدم توافق او وقتی که از امضای توافقنامه خودداری کرد واضح بود.
مثال:
His disconsent was evident when he refused to sign the agreement.
معنی فارسی کلمه disconsent
:
عدم توافق، عدم رضایت یا پذیرش پیشنهادی یا درخواست.