معنی فارسی discourageable
B1قابل منصرف کردن، به وضعیتی اشاره دارد که میتوان نسبت به آن بیمیل شد یا دلسرد شد.
Capable of being discouraged; likely to deter motivation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار او قابل منصرف کردن بود و منجر به فضایی ساکت شد.
مثال:
His behavior was discourageable, leading to a quiet atmosphere.
معنی(example):
او وضعیت را قابل منصرف کردن یافت و تصمیم گرفت برود.
مثال:
She found the situation discourageable and decided to leave.
معنی فارسی کلمه discourageable
:
قابل منصرف کردن، به وضعیتی اشاره دارد که میتوان نسبت به آن بیمیل شد یا دلسرد شد.