معنی فارسی discreditableness

B1

عدم اعتبارپذیری، وضعیتی که سبب می‌شود رفتار یا ادعایی قابل اعتماد نباشد.

The state or quality of being discreditable.

example
معنی(example):

عدم اعتبار اعمال او منجر به پیامدهای جدی شد.

مثال:

The discreditableness of his actions led to serious consequences.

معنی(example):

آنها عدم اعتبار ادعاهای مطرح شده را بررسی کردند.

مثال:

They examined the discreditableness of the claims made.

معنی فارسی کلمه discreditableness

: معنی discreditableness به فارسی

عدم اعتبارپذیری، وضعیتی که سبب می‌شود رفتار یا ادعایی قابل اعتماد نباشد.