معنی فارسی discredence
B1عدم اعتماد، حالتی که در آن فرد یا گروهی به یک سیستم یا فرد دیگر اعتماد ندارد.
A state of disbelief or lack of trust in something.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم اعتماد او به سیستم باعث بروز مشکلات زیادی شد.
مثال:
Her discredence in the system led to many problems.
معنی(example):
عدم اعتماد گروه به یکدیگر، دستیابی به اهدافشان را دشوار کرد.
مثال:
The group's discredence made it difficult to achieve their goals.
معنی فارسی کلمه discredence
:
عدم اعتماد، حالتی که در آن فرد یا گروهی به یک سیستم یا فرد دیگر اعتماد ندارد.