معنی فارسی discretive
B2جداساز، اشاره به توانایی تمایز بین چیزها یا اطلاعات مختلف دارد.
Having the ability to distinguish or separate things.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت جداکننده نرمافزار امکان سفارشیسازی شخصی را فراهم میکند.
مثال:
The discretive nature of the software allows for personal customization.
معنی(example):
روش جداکننده او در حل مسئله کمک کرد.
مثال:
His discretive approach helped in resolving the issue.
معنی فارسی کلمه discretive
:
جداساز، اشاره به توانایی تمایز بین چیزها یا اطلاعات مختلف دارد.