معنی فارسی discutable

B2

قابل بحث، موضوعی که می‌توان آن را مورد بررسی و گفتگو قرار داد.

Open to discussion or debate; not set or fixed.

example
معنی(example):

اینکه آیا قواعد عادلانه هستند، قابل بحث است.

مثال:

Whether the rules are fair is discutable.

معنی(example):

موضوع تغییرات اقلیمی در میان دانشمندان قابل بحث است.

مثال:

The topic of climate change is discutable among scientists.

معنی فارسی کلمه discutable

: معنی discutable به فارسی

قابل بحث، موضوعی که می‌توان آن را مورد بررسی و گفتگو قرار داد.