معنی فارسی disentangler
B1شخص یا ابزاری که اقدام به جدا کردن یا آزاد کردن از گرهها یا پیچیدگیها میکند.
A person or tool that helps to free tangled items.
- NOUN
example
معنی(example):
یک جداکننده به آزاد کردن اشیاء گره خورده کمک میکند.
مثال:
A disentangler helps to free tangled objects.
معنی(example):
او به یک جداکننده سیمهای به هم ریخته در دفتر تبدیل شد.
مثال:
She became a disentangler of messy wires in the office.
معنی فارسی کلمه disentangler
:
شخص یا ابزاری که اقدام به جدا کردن یا آزاد کردن از گرهها یا پیچیدگیها میکند.