معنی فارسی disenthralls

B1

عمل یا فرایند آزاد کردن افراد یا گروه‌ها از محدودیت‌ها و فشارهای اجتماعی.

Activities intended to liberate or free people from oppression or limitations.

verb
معنی(verb):

To free from slavery or captivation.

example
معنی(example):

این سازمان به دنبال آزاد کردن از طریق آموزش جوانان است.

مثال:

The organization aims to disenthralls by educating the youth.

معنی(example):

آنها برای آزاد کردن جامعه از طریق توانمندسازی کار می‌کنند.

مثال:

They work to disenthralls the community through empowerment.

معنی فارسی کلمه disenthralls

: معنی disenthralls به فارسی

عمل یا فرایند آزاد کردن افراد یا گروه‌ها از محدودیت‌ها و فشارهای اجتماعی.