معنی فارسی disgross
B1پاک‌کردن، تمیز کردن چیز ناخوشایند یا طرز تفکری منفی از یک وضعیت یا موضوع.
To remove or clear something unpleasant or undesirable from a situation or topic.
- VERB
example
معنی(example):
تلاش برای پاک‌کردن محصول ناموفق بود.
مثال:
The attempt to disgross the product was unsuccessful.
معنی(example):
آنها به یک روش برای پاک‌کردن گفتگو نیاز داشتند.
مثال:
They needed a method to disgross the conversation.
معنی فارسی کلمه disgross
:
پاک‌کردن، تمیز کردن چیز ناخوشایند یا طرز تفکری منفی از یک وضعیت یا موضوع.
