معنی فارسی disherited
B1احساس دفع وراثت، احساسی ناشی از نادیده گرفتن حق وراثت.
To have been deprived of one’s inheritance; feeling alienated.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از خواندن وصیت دچار احساس دفع وراثت شد.
مثال:
He felt disherited after the will was read.
معنی(example):
احساس دفع وراثت میتواند منجر به اختلافات خانوادگی شود.
مثال:
Feeling disherited can lead to family rifts.
معنی فارسی کلمه disherited
:
احساس دفع وراثت، احساسی ناشی از نادیده گرفتن حق وراثت.