معنی فارسی dishorse
B1عمل بیآبرو کردن یا آسیب زدن به اعتبار دیگران.
To bring dishonor or negative reputation to competitors.
- VERB
example
معنی(example):
آنها او را به تلاش برای بیآبرو کردن رقابت متهم کردند.
مثال:
They accused him of trying to dishorse the competition.
معنی(example):
بیآبرو کردن دیگران در ورزش هم غیر اخلاقی و هم ناعادلانه است.
مثال:
To dishorse others in sports is both unethical and unfair.
معنی فارسی کلمه dishorse
:
عمل بیآبرو کردن یا آسیب زدن به اعتبار دیگران.