معنی فارسی dishwiping
B1شستن ظرفها، عمل پاک کردن ظروف کثیف با استفاده از یک دستمال یا اسفنج.
The act of wiping dishes clean, usually after they have been washed.
- OTHER
example
معنی(example):
او قبل از رسیدن مهمانها کار شستن ظرفها را به پایان رساند.
مثال:
She finished dishwiping before the guests arrived.
معنی(example):
شستن ظرفها کار ضروریای در حفظ یک آشپزخانه تمیز است.
مثال:
Dishwiping is an essential chore in maintaining a clean kitchen.
معنی فارسی کلمه dishwiping
:
شستن ظرفها، عمل پاک کردن ظروف کثیف با استفاده از یک دستمال یا اسفنج.