معنی فارسی disimitate

B1

تقلید کردن به طوری که شبیه به حالت یا رفتار شخص دیگری باشد.

To imitate or copy someone's mannerisms or behavior.

example
معنی(example):

او سعی کرد طرز صحبت کردن او را تقلید کند.

مثال:

She tried to disimitate the way he spoke.

معنی(example):

هنرمند خواست تا سبک نقاش معروف را تقلید کند.

مثال:

The artist wanted to disimitate the style of the famous painter.

معنی فارسی کلمه disimitate

: معنی disimitate به فارسی

تقلید کردن به طوری که شبیه به حالت یا رفتار شخص دیگری باشد.