معنی فارسی disingenious
C2غیرصادقانه، به ویژه در رابطه با احساسات یا عواطف.
Not candid or sincere; typically pretending to know less about something than one really does.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عذرخواهی غیرصادقانه او احساس بیصداقتی کرد.
مثال:
His disingenuous apology felt insincere.
معنی(example):
او در تعریفهایش غیرصادقانه بود و به دنبال چاپلوسی بود.
مثال:
She was disingenuous in her compliments, seeking to flatter.
معنی فارسی کلمه disingenious
:
غیرصادقانه، به ویژه در رابطه با احساسات یا عواطف.