معنی فارسی disinhibition
B1عدم خجالت، حالتی که در آن فرد به راحتی و بدون ترس از قضاوت دیگران عمل میکند و این موضوع میتواند جنبههای مثبت یا منفی داشته باشد.
The absence of social restraint or inhibition, allowing for freer expression of thoughts and feelings.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم عدم خجالت او را قادر به صحبت آزادانه در گروه کرد.
مثال:
His disinhibition allowed him to speak freely in the group.
معنی(example):
عدم خجالت او در رفتار، همه را در مهمانی شگفت زده کرد.
مثال:
The disinhibition in her behavior surprised everyone at the party.
معنی فارسی کلمه disinhibition
:
عدم خجالت، حالتی که در آن فرد به راحتی و بدون ترس از قضاوت دیگران عمل میکند و این موضوع میتواند جنبههای مثبت یا منفی داشته باشد.