معنی فارسی disintegrable
B1قابل تجزیه، به معنی توانایی یک ماده برای تفکیک به اجزای کوچکتر است.
Able to be broken down into smaller components or pieces.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کاغذ معمولاً در آب قابل تجزیه است.
مثال:
Paper is typically disintegrable in water.
معنی(example):
این ماده قابل تجزیه است و برای محیط زیست ایمن است.
مثال:
The material is disintegrable and safe for the environment.
معنی فارسی کلمه disintegrable
:
قابل تجزیه، به معنی توانایی یک ماده برای تفکیک به اجزای کوچکتر است.