معنی فارسی disintegrationist
B1هوادار تجزیه، فردی است که به تجزیه و فروپاشی سیستم‌های موجود اعتقاد دارد.
An advocate for the breakdown of established systems, structures, or beliefs.
- NOUN
example
معنی(example):
یک هوادار تجزیه به تجزیه سیستم‌های موجود اعتقاد دارد.
مثال:
A disintegrationist believes in the breakdown of established systems.
معنی(example):
تجزیه‌کننده به چالش کشیدن باورها و شیوه‌های سنتی می‌پردازد.
مثال:
The disintegrationist challenges traditional beliefs and practices.
معنی فارسی کلمه disintegrationist
:
هوادار تجزیه، فردی است که به تجزیه و فروپاشی سیستم‌های موجود اعتقاد دارد.
