معنی فارسی dislip
B1جدا کردن یا حذف یک شیء از مجموعهای، به ویژه در یک زمینه هنری یا دیجیتال.
To remove or separate an item from a collection, especially in an artistic or digital context.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت نقاشی را از گالری خود جدا کند.
مثال:
The artist decided to dislip the painting from his gallery.
معنی(example):
شما میتوانید اقلام را از لیست خود جدا کنید اگر نظر خود را تغییر دهید.
مثال:
You can dislip items from your list if you change your mind.
معنی فارسی کلمه dislip
:
جدا کردن یا حذف یک شیء از مجموعهای، به ویژه در یک زمینه هنری یا دیجیتال.