معنی فارسی disload

B1

حذف یا خارج کردن داده‌ها یا برنامه‌ها از یک دستگاه یا سیستم.

To remove or take out data or applications from a device or system.

example
معنی(example):

من نیاز دارم تا فایل‌ها را از کامپیوترم حذف کنم.

مثال:

I need to disload the files from my computer.

معنی(example):

لطفاً هر برنامه غیرضروری را از دستگاه خود حذف کنید.

مثال:

Please disload any unnecessary applications from your device.

معنی فارسی کلمه disload

: معنی disload به فارسی

حذف یا خارج کردن داده‌ها یا برنامه‌ها از یک دستگاه یا سیستم.