معنی فارسی disnew
B1احساس تازهسازی یا نو کردن چیزی که قدیمی شده است.
To make something feel or appear new again.
- VERB
example
معنی(example):
آنها میخواستند وسایل قدیمی را نوکنند.
مثال:
They wanted to disnew the old appliances.
معنی(example):
نو کردن به معنای احساس تازه و نو به چیزی بخشیدن است.
مثال:
To disnew means to make something feel new again.
معنی فارسی کلمه disnew
:
احساس تازهسازی یا نو کردن چیزی که قدیمی شده است.