معنی فارسی dysnomy
B1اختلال در نامگذاری یا فراموشی نامها، به ویژه در افراد مبتلا به اختلالات زبانی.
A difficulty in recalling names or names of objects, especially seen in language disorders.
- NOUN
example
معنی(example):
دیسنومی میتواند بر توسعه زبان در کودکان تأثیر بگذارد.
مثال:
Dysnomy can affect language development in children.
معنی(example):
کودکان مبتلا به دیسنومی ممکن است در یادآوری کلمات دچار مشکل شوند.
مثال:
Children with dysnomy may struggle to recall words.
معنی فارسی کلمه dysnomy
:
اختلال در نامگذاری یا فراموشی نامها، به ویژه در افراد مبتلا به اختلالات زبانی.