معنی فارسی disoccupy

B1

فعل به معنای تخلیه کردن یا خالی کردن یک فضا.

To vacate or remove oneself from an occupied area.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که آن منطقه را ترک کنند تا راه را برای ساخت و سازهای جدید باز کنند.

مثال:

They decided to disoccupy the area to make way for new constructions.

معنی(example):

برای ترک کردن اتاق، باید تمام وسایل خود را با خود ببرید.

مثال:

To disoccupy the room, you need to take all your belongings with you.

معنی فارسی کلمه disoccupy

: معنی disoccupy به فارسی

فعل به معنای تخلیه کردن یا خالی کردن یک فضا.