معنی فارسی dispand
B1دور ریختن یا کنار گذاشتن چیزی، به ویژه در مورد اشیاء یا یادها.
To abandon or discard something.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت برخی از آثار قدیمی خود را دور بریزد.
مثال:
The artist decided to dispand some of their old work.
معنی(example):
او نتوانست خاطرات کودکی خود را دور بریزد.
مثال:
He couldn't dispand his childhood memories.
معنی فارسی کلمه dispand
:
دور ریختن یا کنار گذاشتن چیزی، به ویژه در مورد اشیاء یا یادها.