معنی فارسی dispark
A2عمل پارک کردن یا توقف وسیله نقلیه.
To park a vehicle typically in a designated area.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت ماشینش را در پارکینگ خالی پارک کند.
مثال:
He decided to dispark his car in the empty lot.
معنی(example):
برای پارک کردن خودرو، او منتظر علامت ماند.
مثال:
To dispark the vehicle, he waited for the signal.
معنی فارسی کلمه dispark
:
عمل پارک کردن یا توقف وسیله نقلیه.