معنی فارسی disperser
B1پراکننده، وسیله یا فردی که چیزی را در یک ناحیه یا سطح بزرگتر پخش میکند.
A device or person that spreads something over a larger area.
- NOUN
example
معنی(example):
یک پراکننده به پخش بذرها در سراسر مزرعه کمک میکند.
مثال:
A disperser helps spread the seeds across the field.
معنی(example):
پراکننده طوری طراحی شده بود که مواد شیمیایی را به طور یکنواخت توزیع کند.
مثال:
The disperser was designed to distribute the chemicals evenly.
معنی فارسی کلمه disperser
:
پراکننده، وسیله یا فردی که چیزی را در یک ناحیه یا سطح بزرگتر پخش میکند.