معنی فارسی dispersibility

B1

پراکندگی به قابلیتی گفته می‌شود که یک ماده بتواند به طور یکنواخت در یک محیط دیگر پخش شود.

The ability of a substance to be dispersed evenly in another medium.

example
معنی(example):

پراکندگی پودر بر خواص مخلوط شدن آن تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The dispersibility of the powder affects its mixing properties.

معنی(example):

محققان در حال مطالعه پراکندگی مواد جدید هستند.

مثال:

Researchers are studying the dispersibility of new materials.

معنی فارسی کلمه dispersibility

: معنی dispersibility به فارسی

پراکندگی به قابلیتی گفته می‌شود که یک ماده بتواند به طور یکنواخت در یک محیط دیگر پخش شود.