معنی فارسی dispiteous
B1ناراحتکننده، دلگیر، به معنای حالتی که ناراحتی و ناخوشایندی ایجاد کند.
Causing displeasure or distress.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هوای بد باعث شد نتوانیم از پیک نیکمان لذت ببریم.
مثال:
The dispiteous weather made it hard to enjoy our picnic.
معنی(example):
او نگرش ناراحتکنندهای داشت که بر روحیه تیم تأثیر گذاشت.
مثال:
She had a dispiteous attitude that affected the team’s morale.
معنی فارسی کلمه dispiteous
:
ناراحتکننده، دلگیر، به معنای حالتی که ناراحتی و ناخوشایندی ایجاد کند.