معنی فارسی displaced person

B2

فردی که به دلیل جنگ، بلایای طبیعی یا سایر دلایل، مجبور به ترک محل زندگی خود شده است.

A person who has been forced to leave their home, usually due to conflict or disaster.

noun
معنی(noun):

A refugee, especially of war or of forced migration.

example
معنی(example):

یک فرد جابجا شده ممکن است به دلیل جنگ خانه خود را ترک کند.

مثال:

A displaced person may have to leave their home due to war.

معنی(example):

بسیاری از افراد جابجا شده در حال جستجوی پناهگاه در کشورهای دیگر هستند.

مثال:

Many displaced persons are seeking shelter in other countries.

معنی فارسی کلمه displaced person

: معنی displaced person به فارسی

فردی که به دلیل جنگ، بلایای طبیعی یا سایر دلایل، مجبور به ترک محل زندگی خود شده است.