معنی فارسی displeasurable
B1غیرمطلوب و ناخوشایند.
Causing displeasure; not enjoyable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اقدامات ناخوشایند او باعث بسیاری از بحثها شد.
مثال:
His displeasurable actions led to a lot of arguments.
معنی(example):
تجربه ناخوشایند من را مجبور کرد که انتخابهایم را دوباره بررسی کنم.
مثال:
The displeasurable experience made me reconsider my choices.
معنی فارسی کلمه displeasurable
:
غیرمطلوب و ناخوشایند.