معنی فارسی dispromise
B1نادیده گرفتن توافق یا قرار، به حالتی اشاره دارد که انتظار معکوس از یک توافق قبلی ایجاد میشود.
To negate or undermine a promise or agreement.
- VERB
example
معنی(example):
عملکرد او به نظر میرسید که توافقات قبلی را نادیده میگیرد.
مثال:
His actions seemed to dispromise their earlier agreements.
معنی(example):
وضعیت شروع به نادیده گرفتن هر گونه امیدی به موفقیت کرد.
مثال:
The situation began to dispromise any hopes of success.
معنی فارسی کلمه dispromise
:
نادیده گرفتن توافق یا قرار، به حالتی اشاره دارد که انتظار معکوس از یک توافق قبلی ایجاد میشود.