معنی فارسی disproportionated
B1تعریف کامل: ناعادلانه به حالتی گفته میشود که چیزی با چیزی دیگر متناسب نباشد یا بیش از حد یا کمتر از حد انتظار باشد.
Not properly balanced or proportioned; uneven or unfair.
- verb
verb
معنی(verb):
To undergo disproportionation
example
معنی(example):
افزایش ناگهانی قیمتها به عنوان ناعادلانه نسبت به درآمد متوسط دیده شد.
مثال:
The sudden increase in prices was seen as disproportioned compared to the average income.
معنی(example):
واکنش آنها به مشکل با واقعیت در دست، ناعادلانه بود.
مثال:
Their response to the issue was disproportioned to the actual problem at hand.
معنی فارسی کلمه disproportionated
:
تعریف کامل: ناعادلانه به حالتی گفته میشود که چیزی با چیزی دیگر متناسب نباشد یا بیش از حد یا کمتر از حد انتظار باشد.